آخرش هم معلوم شد کرم حلزون غیرواقعی است و خبری از حلزون نیست و آنچه به این نام تولید و فروخته می شد نامستند است.
همین حکایت؛ یعنی تبلیغات بی حساب و کتاب در صدا و سیما بارها و بارها برای محصولات دیگر هم تکرار شده است.
اصولاً برای گردانندگان این رسانه توفیر چندانی نمی کند تبلیغات چیپس و پفک، سوسیس و کالباس و فلان نوشابه انرژی زا را با نشان «نشاط آور» روی آنتن ببرند یا کتاب های مافیای کنکوری را با برند سوسک و کلاغ!
کسی چه می داند، شاید اگر من و شما هم جای مدیران این رسانه عیالوار بودیم، نمی توانستیم از خیر درآمدهای هنگفتی که بابت هر "ثانیه"اش عایدمان می شود، بگذریم. -همین چند سال پیش میانگین هزینه هر ثانیه تبلیغ را تنها در شبکه سه تلویزیون حدود ۱۶۵,۲۳۳,۰۷۹ تومان اعلام کرده بودند.-
خلاصه اینکه تا پای پول در میان است، این چرخ باید همچنان بچرخد مگر آنکه اتفاقی پیش بینی نشده آن را متوقف کند.
به خاطر دارم در بین مجموعه های تلویزیونی چند سال پیش، تبلیغی با مضمون اهدای عضو روی آنتن می رفت؛ روایت مرد جوانی که به مناسبت سالگرد اهدای عضو همسرش جشنی ترتیب داده بود.
مسئولان رسانه ملی می گفتند پخش پرتعداد این پیام بازرگانی منجر به دلخوری مخاطبان شده و با وجود اینکه این پیام آمار اهدای عضو را تا ۴۰ برابر افزایش داده است، اما به احترام مخاطبان پخش این تبلیغ را کاهش می دهند.
شاید این اولین و آخرین باری بود که این سازمان به خواست دیگران برای پایین کشیدن فتیله اینگونه تبلیغات تن می داد؛ گو اینکه در جایی دیگر وقتی نماینده وزارت بهداشت به تبلیغات دمنوش و کالاهای لاغری در تلویزیون اعتراض می کرد، یا نماینده وقت قوه مجریه در شورای نظارت بر سازمان صداوسیما از تبلیغات پرتکرار قابلمه، دوش حمام، کفش و… شاکی شده بود؛ آب از آب تکان نخورد.
امروز هم اگر تبلیغات مدام یک ناشر کتاب های کمک درسی را که چند ماهی است از شبکه های مختلف تلویزیونی پخش می شود دنبال کنید و برای محاسبه درآمد این ناشر و رسانه ملی با همان رقم های چند سال قبل چرتکه بیندازید، دلیل این لجبازی تاریخی را بهتر درک می کنید.
در این میان آنچه می ماند، چرایی رفتارهای کج دار و مریز و گاه منفعلانه مسئولان وزارت آموزش و پرورش با پدیده ای است به نام " مافیای کنکور".
برای مثال ۲۴ آذر ۱۳۹۷، جمعی از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به ستوه آمده از تبلیغات پر شمار کاسبان کتاب های کمک درسی در رسانه ملی، با ارسال نامه ای به رئیس این سازمان، تاکید کردند که: " این برنامههای تبلیغاتی از یک سو موجب تشویش خاطر خانوادهها و اضطراب شدید دانشآموزان شده و از سوی دیگر بهصورت پنهان و ضمنی این پیام را القا میکند که منابع اصلی درسی و آموزشهای رسمی مدرسهای ناقص و ناکافی است."
علاوه بر این، چند سال پیش از آن هم وزارت آموزش و پرورش در بخشنامه ای تاکید کرده بود: "حسب تاکید مدیرکل آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش استفاده از هرگونه کتاب های کمک درسی با هر عنوان در تمام مدارس دولتی و غیردولتی ممنوع است."
نه آن نامه و نه آن بخشنامه، نه آن روز و نه امروز در بسیاری از مدارس جدی گرفته نشد؛ چرا که به قول بطحایی، وزیر اسبق آموزش و پرورش "سفرهای ١٥ هزار میلیارد تومانی به نام کنکور باز است و از این سفره افرادی بهره میبرند."
بگذریم؛ نمی دانم آن هایی که کرم حلزون را خریدند، چروک های پوستشان صاف شد یا نه؟ صداوسیما یا شرکت تولیدکننده آن کرم، پول خریدارانش را پس داد یا نه؟ اما کاش یکی هم پیدا می شد تا برایمان از زخمی بگوید که در نتیجه ترکتازی مافیای کتاب های کمک درسی در رسانه ملی و مدارس بر روح و روان بر فرزندان این مرز و بوم وارد می شود و نتیجه ای جز عمیق تر کردن شکاف طبقاتی و ریشخند به مطالبه " عدالت اجتماعی" ندارد. زخمی که عوارضش کمتر از آسیب کرم حلزون نیست.
نظر شما